با آفتابه آب اسیر گرفتیم
توعملیات فتح المبین یک شب توسنگرنشسته بودیم دیدیم یک عراقی وارد سنگرشد همه یک لحظه جا خوردیم پشت سرش هم دیدیم یکی از بچه هابا آفتابه آب وارد شد گفتیم چکارکردی گفت داشتم ازدستشویی می آمدم دیدم توتاریکی دارد شناسایی می کنه واطلاعات برمی داره اسلحه که نداشتم لذا آفتابه آب را گرفتم پشتش وبه او ایست دادم وحالا اورا آوردم اینجا وقتی عراقی متوجه شد با آفتابه آب اسیرشده خیلی ناراحت وعصبانی شد. ولی بعدازاینکه بازجویی شد دونفردیگراز همراهان خودرا لودادکه آن دونفر هم دستگیرشدند که در مجموع این چند نفرخیلی اطلات خوبی به ما دادند که در مراحل بعدی عملیات خیلی به درد خورد.
راوی برادر رزمنده حاج محمد حسین خراسانی